زندان اوین، این روزها میهمانانی دارد که نام و آوازه شان برای هر ایرانیای که کمترین اطلاعات سیاسی داشته باشد، آشناست. در میان این میهمانان ناخوانده، یکی را چریک پیر لقب داده اند، او کسی نیست جز «بهزاد نبوی»، مغز متفکر اصلاحات و نایب رئیس مجلس ششم. او همکنون چهار هفتهای است که در زندان بسر می برد و احتمالا با بازجویان خود به بحث و کشمکش مشغول است. در این میان پسرانش یاسر و میثم نبوی نامهای به میرحسین موسوی نوشتهاند که در سایت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی منتشر شده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
رئیس جمهور منتخب و محبوب ملت ایران، جناب آقای مهندس موسوی
با عرض سلام و ارادت
مدتیست در پی فرصتی بودیم تا در فضایی آرام تر و عقلانی تر عرض ادبی داشته باشیم و پیروزی قاطع شما را چه در عرصه انتخابات ریاست جمهوری، چه در عرصه دفاع از حقوق مردم و چه در عرصه افشای ماهیت زشت استبداد موجود بر کشور تبریک بگوییم.
ما فرزندان آقای بهزاد نبوی مفتخریم که پدرمان توسط دولت کودتا و به جرم دفاع از رأی مردم بیش از یک ماه است در زندان انفرادی بسر میبرد. در حقیقت جریان کودتاچی مدتها به دنبال انتقام گیری از جریانی بود که پس از دوم خرداد و به ویژه در مجلس ششم سعی در افشای برنامه اقتدارگرایان جهت هدم جمهوریت نظام و تبدیل جمهوری اسلامی به حکومت به اصطلاح اسلامی داشت. استعفای نمایندگان مجلس ششم و تحصن افتخار آمیز آنان در خانه ملت تنها گوشهای از تلاش ایشان در جهت تنویر افکار عمومی در مورد انحرافی بود که در خط اصیل امام و انقلاب در حال شکل گیری بود. ولی متاسفانه باید اعتراف کنیم که ما در میزان عطش اقتدارگرایان به قدرت و عدم پایبندی آنها به ابتداییترین اصول انسانی، اخلاقی و اسلامی فهم درستی نداشتیم. باور نداشتیم که در روز روشن مردم را به گلوله ببندند و بی شرمانه ادعا کنند که مردم با سلاحهای اهدایی آمریکا و اسرائیل کشته میشوند. باور نداشتیم که این گبلزهای وطنی، در لباس نظامی و روحانی و رئیس دولت و امام جمعه، هیچ حد و مرزی برای دروغ گفتن جهت حفظ قدرت نا مشروع خود قائل نباشند.
از شما میخواهند که در چارچوب قانون و از طریق شورای نگهبان مطالبات خود را پیگیری کنید. سوال ما این است که چرا هنگام تصویب قانون مطبوعات در مجلس ششم نگذاشتند که روند قانونی طی شود؟ مگر شورای نگهبان نمیتوانست آن طرح را هم مانند تمامی طرحهای سیاسی مجلس ششم رد کند؟ ما میپرسیم مگر نمیشد مطبوعات اصلاح طلب توسط شاکیان همیشگی و طی روند قانونی بسته شوند؟ چه شد که ۱۲ روزنامه در یک روز بطور فله ای توقیف شد؟ نتیجه پرونده قتلهای زنجیرهای و کوی دانشگاه در چارچوب قانونی چه بود؟ بالاخره آن ریش تراش کذایی پیدا شد؟ چرا در حکومت عدل علی پس از ۱۰ سال از شکایت آقای تاجزاده از آقای جنتی هیچ اقدامی صورت نگرفت، جز اینکه شاکی یک ماه است در انفرادی بسر میبرد و متهم کماکان بی هیچ واهمهای مشغول اتهام زنیست. آیا اینکه پدر ما و فرزندان خدوم این ملت بیش از یک ماه است که در سلول انفرادی بسر میبرند قانونیست؟ آیا اینکه نمیگذارند حتی یک دقیقه با خانوادهشان مکالمه تلفنی داشته باشند قانونیست؟ اینکه اجازه نمیدهند قرصهایی را که آقای نبوی پس از عمل جراحی قلب باید به طور مرتب استفاده کنند را به ایشان برسانیم قانونی و طبق اصول اسلامیست؟ البته از جماعتی که ایشان را ۴ سال پیش و تنها چند ماه پس از جراحی قلب باز در قم به قصد کشت کتک زدند انتظار دیگری نیست. این ناجوانمردان از سعید حجاریان، این جانباز اصلاحات چه میخواهند؟ البته که در قاموس اینان امثال حجاریان بر هم زننده امنیت ملی و امثال سعید عسگر تثبیت کننده امنیت ملی هستند. و شاهدیم که چگونه سعید عسگرها را رها کرده اند تا نداها و سهرابها را قربانی قدرت نا مشروع خود کنند.
عجبا که در این روزگار غریب شعار «مرگ بر روسیه»و «مرگ بر چین» نیز در رسانه به اصطلاح ملی سانسور میشود. تا جایی که ما به خاطر داریم شعار مرگ بر شوروی از شعرهای ثابت زمان امام بود. آیا مشکل ما در آن زمان با اقمار شوروی سابق بود یا با هسته اصلی آن، یعنی روسیه غاصب جنایتکار که عظیمترین تجاوزات را در طول تاریخ به تمامیت ارضی کشور ما کرده و میکند؟ چه شد که شعار «نه شرقی، نه غربی» تبدیل به سیاست نگاه به شرق یا به بیان صریح تر باج دادن به شرق شد؟
جناب آقای موسوی! ما به نوبه خود از شما و عزیزانمان آقایان خاتمی و کروبی میخواهیم که لحظهای برای احقاق حقوق ملت و احیای خط راستین امام و انقلاب دست از مبارزه بر ندارید. نکند لحظهای به خاطر نگرانی از وضعیت پدر ما و سایر زندانیان در پیگیری مطالبات مردم تردید به خود راه دهید. این جماعت نه دین دارند و نه آزاده اند. بی تردید شهادت پدران و برادران ما در راه نیل به استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بسیار گواراست. آنچه تلخ و غیر قابل تحمل است نهادینه شدن استبداد در کشور، پایمال شدن خون شهدای انقلاب، دفاع مقدس و جنبش سبز و بلا موضوع شدن رای مردم است.
ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین
با ارادت بسیار
یاسر و میثم نبوی ۳۰ تیر ۱۳۸۸
رئیس جمهور منتخب و محبوب ملت ایران، جناب آقای مهندس موسوی
با عرض سلام و ارادت
مدتیست در پی فرصتی بودیم تا در فضایی آرام تر و عقلانی تر عرض ادبی داشته باشیم و پیروزی قاطع شما را چه در عرصه انتخابات ریاست جمهوری، چه در عرصه دفاع از حقوق مردم و چه در عرصه افشای ماهیت زشت استبداد موجود بر کشور تبریک بگوییم.
ما فرزندان آقای بهزاد نبوی مفتخریم که پدرمان توسط دولت کودتا و به جرم دفاع از رأی مردم بیش از یک ماه است در زندان انفرادی بسر میبرد. در حقیقت جریان کودتاچی مدتها به دنبال انتقام گیری از جریانی بود که پس از دوم خرداد و به ویژه در مجلس ششم سعی در افشای برنامه اقتدارگرایان جهت هدم جمهوریت نظام و تبدیل جمهوری اسلامی به حکومت به اصطلاح اسلامی داشت. استعفای نمایندگان مجلس ششم و تحصن افتخار آمیز آنان در خانه ملت تنها گوشهای از تلاش ایشان در جهت تنویر افکار عمومی در مورد انحرافی بود که در خط اصیل امام و انقلاب در حال شکل گیری بود. ولی متاسفانه باید اعتراف کنیم که ما در میزان عطش اقتدارگرایان به قدرت و عدم پایبندی آنها به ابتداییترین اصول انسانی، اخلاقی و اسلامی فهم درستی نداشتیم. باور نداشتیم که در روز روشن مردم را به گلوله ببندند و بی شرمانه ادعا کنند که مردم با سلاحهای اهدایی آمریکا و اسرائیل کشته میشوند. باور نداشتیم که این گبلزهای وطنی، در لباس نظامی و روحانی و رئیس دولت و امام جمعه، هیچ حد و مرزی برای دروغ گفتن جهت حفظ قدرت نا مشروع خود قائل نباشند.
از شما میخواهند که در چارچوب قانون و از طریق شورای نگهبان مطالبات خود را پیگیری کنید. سوال ما این است که چرا هنگام تصویب قانون مطبوعات در مجلس ششم نگذاشتند که روند قانونی طی شود؟ مگر شورای نگهبان نمیتوانست آن طرح را هم مانند تمامی طرحهای سیاسی مجلس ششم رد کند؟ ما میپرسیم مگر نمیشد مطبوعات اصلاح طلب توسط شاکیان همیشگی و طی روند قانونی بسته شوند؟ چه شد که ۱۲ روزنامه در یک روز بطور فله ای توقیف شد؟ نتیجه پرونده قتلهای زنجیرهای و کوی دانشگاه در چارچوب قانونی چه بود؟ بالاخره آن ریش تراش کذایی پیدا شد؟ چرا در حکومت عدل علی پس از ۱۰ سال از شکایت آقای تاجزاده از آقای جنتی هیچ اقدامی صورت نگرفت، جز اینکه شاکی یک ماه است در انفرادی بسر میبرد و متهم کماکان بی هیچ واهمهای مشغول اتهام زنیست. آیا اینکه پدر ما و فرزندان خدوم این ملت بیش از یک ماه است که در سلول انفرادی بسر میبرند قانونیست؟ آیا اینکه نمیگذارند حتی یک دقیقه با خانوادهشان مکالمه تلفنی داشته باشند قانونیست؟ اینکه اجازه نمیدهند قرصهایی را که آقای نبوی پس از عمل جراحی قلب باید به طور مرتب استفاده کنند را به ایشان برسانیم قانونی و طبق اصول اسلامیست؟ البته از جماعتی که ایشان را ۴ سال پیش و تنها چند ماه پس از جراحی قلب باز در قم به قصد کشت کتک زدند انتظار دیگری نیست. این ناجوانمردان از سعید حجاریان، این جانباز اصلاحات چه میخواهند؟ البته که در قاموس اینان امثال حجاریان بر هم زننده امنیت ملی و امثال سعید عسگر تثبیت کننده امنیت ملی هستند. و شاهدیم که چگونه سعید عسگرها را رها کرده اند تا نداها و سهرابها را قربانی قدرت نا مشروع خود کنند.
عجبا که در این روزگار غریب شعار «مرگ بر روسیه»و «مرگ بر چین» نیز در رسانه به اصطلاح ملی سانسور میشود. تا جایی که ما به خاطر داریم شعار مرگ بر شوروی از شعرهای ثابت زمان امام بود. آیا مشکل ما در آن زمان با اقمار شوروی سابق بود یا با هسته اصلی آن، یعنی روسیه غاصب جنایتکار که عظیمترین تجاوزات را در طول تاریخ به تمامیت ارضی کشور ما کرده و میکند؟ چه شد که شعار «نه شرقی، نه غربی» تبدیل به سیاست نگاه به شرق یا به بیان صریح تر باج دادن به شرق شد؟
جناب آقای موسوی! ما به نوبه خود از شما و عزیزانمان آقایان خاتمی و کروبی میخواهیم که لحظهای برای احقاق حقوق ملت و احیای خط راستین امام و انقلاب دست از مبارزه بر ندارید. نکند لحظهای به خاطر نگرانی از وضعیت پدر ما و سایر زندانیان در پیگیری مطالبات مردم تردید به خود راه دهید. این جماعت نه دین دارند و نه آزاده اند. بی تردید شهادت پدران و برادران ما در راه نیل به استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بسیار گواراست. آنچه تلخ و غیر قابل تحمل است نهادینه شدن استبداد در کشور، پایمال شدن خون شهدای انقلاب، دفاع مقدس و جنبش سبز و بلا موضوع شدن رای مردم است.
ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین
با ارادت بسیار
یاسر و میثم نبوی ۳۰ تیر ۱۳۸۸
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر