۱۳۸۸ مرداد ۵, دوشنبه

تداوم اخبار ناگوار از زندانها؛ شکست سکوت شاهرودی

تداوم اخبار ناگوار از زندانها؛ شکست سکوت شاهرودی



تازه ترین اخبار از تشدید برخوردها با اسرای جنبش سبز حکایت دارد. این درحالی است که رئیس قوه قضائیه دستور داده است ظرف یک هفته نسبت به تعیین تکلیف زندانیان حوادث اخیر و آزادی افرادی که جرم شان در حدی نیست که در زندان بمانند، اقدام شود. سخنگوی قوه قضائیه با اعلام این خبر به خبرنگاران گفته، آقای شاهرودی همچنین دستور داده کمیته ای سه نفره با تمامی بازداشت شدگان دیدار و رسیدگی کنند که آیا حقوق شهروندی آنها رعایت شده است. دستور سوم او به تشکیل شعبه ای خاص برای رسیدگی به شکایت کسانی است که حقوق آنها تضییع شده است.
این خبر در حالی از سوی سخنگوی قوه قضائیه اعلام شده، که هفته هاست خانواده بازداشت شدگان، روزهایشان را پشت زندان اوین و دادگاه انقلاب می گذرانند و فریاد رسی نمی یابند و تنها آنچه برخی از آنها بدست آورده اند جنازه عزیزانشان بوده است. به هر حال شکست سکوت شاهرودی هر چند دیرهنگام می تواند اثر گذار باشد.
پیش از ده روز پیش مهدی کروبی در نامه ای به هاشمی شاهرودی خواستار آزادی تمام بازداشت شدگان، قبل از اتمام دوره ریاست پنج ساله دوم ایشان در دستگاه قضایی شده بود. گفته می شود افزایش تعداد شهدای جنبش سبز در زندانها و انتشار اخبار آن، شاهرودی را به حرکتی تازه وادار کرده است.
خبرنگاران جرس در تماس با خانواده برخی بازداشت شدگان به اطلاعاتی از وضعیت اسرای جنبش سبز دست پیدا کرده اند. عاطفه امام دختر جواد امام رئیس ستاد مناطق تهران میرحسین موسوی که درست یک روز بعد از انتخابات دستگیر شد، گفت: تاکنون پدرم چند بار تماس تلفنی گرفته است ولی هر دفعه خیلی کوتاه و با صدایی مضطرب چند جمله گفته است. آخرین تماس پدرم به هفته قبل باز می گردد که ما پیش آقای خاتمی بودیم، وقتی پدرم زنگ زد مادرم گوشی را داد به آقای خاتمی، ولی بعد از آن اجاره ندادند دیگر تماس بگیرد.
جواد امام رییس کل ستاد مناطق شهر تهران آقای موسوی بود. او در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی، معاون وزیر نیرو بود. این فعال سیاسی و جانباز دفاع مقدس، 96 ماه سابقه جبهه دارند و حدود 40 درصد جانبازی .
عاطفه در تشریح وضعیت پدرش تصریح کرد: پدرم در طول چهار باری که تاکنون تماس گرفته، خبر داده که در تمام این مدت بعلت نامناسب بودن غذا ها، روزه گرفته است. او به مادرم گفته که تمام تلفن های قبلی را فراموش کند و توصیه کرده که بچه ها تنها از خانه بیرون نروند و از وضعیت برادرش ابراز نگرانی کرده، که معلوم است با اخبار دروغ او را نگران کرده اند. پدرم شب عید مبعث هم توانسته خیلی کوتاه به یکی از دوستان اش تماس بگیرد و بخواهد که ده کیلو شیرینی خریداری و بین مردم توزیع کند.
عاطفه امام همچنین واقعه دستگیری پدرش را اینگونه تشریح کرد:فردای انتخابات ساعت 12 شب به منزل ما ریختند و در را شکستند و کیس کامپیوتر و تمام عکس ها و سی دی های خانوادگی، شناسنامه، پاسپورت و دسته چک های بابا و حتی جزوه های مرا که دو هفته بعد کنکور داشتم رو بردند
او می افزاید: آنها بدون اینکه کارت شناسایی و حکم جلب را نشان دهند، بابا رو با اسلحه و دستبند بردند و نگهبان برج را هم زدند و دستگاه امنیتی برج که خودکار ضبط می کرد را هم با خود بردند . در خانه ی ما هنوز شکسته است و مدام تحت تعقیب هستیم . دو دفعه آمدند تا مرا بدزدند که موفق نشدند و دو شب پیش هم در خیابان جلوی در باشگاه، تصمیم به ربایش برادر 13 ساله ام داشتند.
ملاقات مسعود باستانی با همسر باردارش در زندان
از سوی دیگر سحام نیوز وب سایت حزب اعتماد ملی از ملاقات مسعود باستانی روزنامه نگار بازداشت شده با همسرش مهسا امر آبادی که او نیز روزنامه نگار و بازداشت شده است دیدار کرده است.
مادر مهسا امرآبادي با اعلام اين خبر گفت : "‌ مسعود باستاني طي تماسي با مادرش خبر داده كه حالش خوب است و در زندان انفرادي مي باشد . وي همچنين از ديدار مهسا امرآبادي همسرش در زندان اوين خبر داده است . " مادر امرآباي افزود : " مسعود گفته كه روحيه مهسا خوب است و وي در بند عمومي حضور دارد و تاكيد كرده كه به دنبال كارهاي روال اداري ازادي مسها باشند . "‌ وي گفت : " مسعود همچنين گفته كه امانتي كه از طرف خانواده ها برايشان ارسال شده به دست انان رسيده است . " به گفته مادر امرآبادي هنگامي كه مسعود در حال مكالمه با خانواده اش بوده، بازجويي كه در كنار او حضور داشته، تلفن را گرفته و خطاب به خانواده اش گفته كه شما كاري نكنيد و اجازه دهيد كه همه چيز روال اداري خود را سپري كند.
دستگیری مهسا امرآبادی در منزل اش بازتاب گسترده ای در رسانه ها و مجامع حقوق بشری پیدا کرده است، چراکه او در حالی در زندان نگهداری می شود که باردار است و کوچکترین سهل انگاری می تواند سلامت او و فرزنداش را به خطر اندازد.
37 روز بی خبری
با گذشت 37 روز از بازداشت علی وفقی ، عضو سابق دفتر تحکیم وحدت و مسوول دانشجویی استان تهران ستاد مهندس میر حسین موسوی هنوز از شرایط وی اطلاعی در دست نیست .
ادوارنيوز خبر داده که بعد از 37 روز، زمانیکه خانواده علي وفقي جهت گرفتن وقت ملاقات به زندان اوین مراجعه کرده اند به آنها گفته شده که چنين فردي در زندان اوین وجود ندارد و از محل نگهداری او نیز خبری در دست نیست. ماموران البسه و پولی که خانواده وفقي برای او ارسال کرده بودند را هم تحویل نگرفته اند.

این درحالی است که طی آخرین تماس علي وفقي با همسرش‌، حال روحی او مساعد نبوده و از فشار های بیش از حد برای اعتراف گیری حکایت داشته است. بازجو پرونده وی نیز از همسر وفقي خواسته که از همسرش بخواهد که همکاری کند و در آخرین تماس تهدید کرده که وفقي را ممنوع التماس خواهد کرد . علي وفقي عضو سابق شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت در 29 خرداد ماه در خيابان های تهران بازداشت شده است.
خبری از چهار اعضای بازداشت شده حزب کارگزاران
کانون جوانان حزب کارگزاران با انتشار خبری اعلام کرده که از پنج عضو بازداشت شده این حزب، تنها یک عضو تاکنون با خانواده اش ملاقات داشته است. محمد عطریانفر، هدایت ا... آقایی، جهانبخش خانجانی، روشنك سیاسی و آیدا مصباحی پنج عضو بازداشت شده حزب کارگزاران هستند که در این میان تنها خانواده آیدا مصباحی توانسته اند ملاقاتی حضوری داشته باشند. دیگر اعضای بازداشت شده تنها دو هفته پیش تماس تلفنی داشته و وضعیت خود را نامناسب عنوان کرده اند.
انتقال نبوی، تاج زاده، حجاریان و عرب‌سرخی به زندان 66 سپاه
سایت موج سبز آزادی نیز خبر داده که بهزاد نبوی، مصطفی تاجزاده، سعید حجاریان و عرب سرخی چهار عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت به بازداشتگاه 66 سپاه پاسداران منتقل شده اند. در این میان، سلامتی سعید حجاریان به طور جدی در خطر است.
این گزارش حاکی است مصطفی تاج زاده نیز پس از آنکه به علت شدت برخورد ضربات کابل بر پشتش، کلیه‌هایش دچار مشکل شده و در بیمارستان شهید مدرس تهران مورد مداوا قرار گرفته است، از بیمارستان مدرس به زندان شصت و شش سپاه منتقل شده است. پیش از این هم خبر رسیده بود که مصطفی تاج زاده دیسک گردن و کمرش مشکل پیدا کرده است
براساس این گزارش، فیض‌الله عرب‌سرخی نیز که پیش از اين در بازداشتگاهی در خیابان فرشته تهران (که اطلاعات سپاه پاسداران به تازگی آن را تاسیس کرده) نگهداری می‌شده، به بازداشتگاه شصت و شش منتقل شده است.
اتهام نامعلوم وکلای دربند
محمد مصطفایی وکیل شادی صدر و محمدعلی دادخواه که خود از جمله وکلای سرشناس ایرانند و اینک به اتهامی نامعلوم در بازداشت به سر می‌برد از آخرین وضعیت پرونده موکلان خود خبر داد.
مصطفایی در وبلاگ شخصی خود نوشته است: امروز برای پیگیری پرونده دو موکل خود (آقای محمدعلی دادخواه و خانم شادی صدر) به معاونت امنیت دادسرای انقلاب رفتم. هنوز مشخص نیست که پرونده آقای دادخواه توسط کدامیک از شعبات معاونت امنیت رسیدگی می‌شود. با توجه به اینکه هیچکدام از مسئولین این معاونت در خصوص پرونده آقای دادخواه پاسخگو نمی‌باشند به نظر می‌رسد که وضعیت موکلم در شرایط عادی و متعارفی قرار نداشته و بحرانی است.
مصطفایی می افزاید: البته به طریقی متوجه شدم که برای آقای دادخواه قرار تامین بازداشت موقت صادر شده و ایشان نیز به این قرار اعتراض نموده و پس از اعتراض به قرار بازداشت موقت، پرونده به شعبه 28 دادگاه انقلاب ارجاع تا رییس این شعبه، رسیدگی نماید. به این شعبه مراجعه کردم که مدیر دفتر اعلام کرد که پرونده آقای دادخواه پس از بررسی و تایید قرار بازداشت موقت، مجددا به معاونت امنیت ارسال شده، ولی از اینکه کدام شعبه به این پرونده رسیدگی می کند استنکاف ورزید.
گفته می شود آقای دادخواه از وضعیت جسمانی خوبی برخوردار نبوده و قبل از بازداشت از داروهایی مصرف می نمود که توقف ادامه استعمال داروها باعث تشدید بیماری گوارشی‌اش می‌گردد. به همین دلیل می‌بایست تحت نظر دکتر متخصص باشد.
در مورد پرونده خانم صدر نیز بارها به معاونت امنیت دادسرای انقلاب مراجعه نمودم تا اینکه معلوم گردید پرونده این موکلم به شعبه دوم بازپرسی ارجاع گردیده است. هنوز از اتهام یا اتهامات موکلینم هیچگونه اطلاعی نداشته و نمی‌دانم با چه دلیل و مدرکی در بازداشت به سر می‌برند.
گویا برای اتهام خانم صدر قرار کفالت صادر شده است ولی هنوز اعلامی از سوی مرجع قضایی صورت نگرفته و ایشان مدت پنج روز است که با خانواده خود تماس تلفنی نداشته است. در خصوص پرونده و سلامت خانم صدر هم نگرانم.

۱۳۸۸ مرداد ۴, یکشنبه

اعتراف گیران جان حجاریان را گروگان گرفته اند

 
همسر حجاریان در جریان ملاقاتی که با سعید داشته، نبض او را گرفته و متوجه شده نبض اش دچار اختلال است. تشخیص وی بعنوان یک پزشک این است که سعید دچار نارسایی قلبی شده است که می تواند ناشی از بالا بردن دز داروهایی باشد که به او می دهند.  
جدیدترین خبر رسیده از سعید حجاریان از نارسایی قلبی، کبدی و اختلال در نبض وی حکایت دارد.

ساعتی پیش علیرضا رئیسی داماد سعید حجاریان در گفتگو با خبرنگار "جرس" وضعیت سعید را بحرانی خواند و از تلاش بازجویان برای گرفتن اعتراف خبر داد. او می گوید براساس اطلاعاتی که دریافت کرده ایم، آنها می خواهند حتی به قیمت جان حجاریان، او را وادار به اعتراف کنند و به همسر وی (دکتر وجیهه مرصوصی) گفته اند زمانی حجاریان آزاد خواهد شد که پروژه ما تمام شود.
او با اعلام اینکه حجاریان را در هوای سوزان تهران آنقدر چرخانده اند که دچار گرمازدگی شدید شده و پوست صورت او کاملا برآمده است، می گوید: بازجویان در وضعیتی که بدن او به شدت داغ و حرارت بدن اش به حداکثر ممکن رسیده است می کوشند با دادن آب بسیار سرد به او فشار وارد کنند که به گفته دکترش در این وضعیت می تواند دچار سکته شود.
به گفته رئیسی، همسر حجاریان که یک پزشک است، در جریان ملاقاتی که با سعید داشته، نبض او را گرفته و متوجه شده نبض اش دچار اختلال است. تشخیص وی بعنوان یک پزشک این است که سعید دچار نارسایی قلبی شده است که می تواند ناشی از بالا بردن دز داروهایی باشد که به او می دهند.
او می افزاید: مسولان زندان حاضر به قبول داروهای حجاریان نشده اند و گفته اند که ما خودمان به او دارو می دهیم. حال آنکه معلوم نیست چه دارویی با چه دزی به او می دهند. پزشک سعید معتقد است نارسایی کبدی سعید نیز می تواند ناشی از تغییر دز داروهایش باشد. بنابراین ما نگرانی ام در صورت تداوم سکوت حجاریان و تداوم فشار بازجویان برای گرفتن اعتراف، سعید جانش را از دست بدهد.
پیش از این دکتر وجیهه مرصوصی همسر سعید حجاریان از ابتلای سعید به بیماری یرقان در زندان خبر داده و گفته بود: علائم اختلال کبدی شدیدی در سعید حجاریان مشاهده کرده است. یرقان علامت اصلی آسیب کبدی است که در نتیجه آن، کبد قادر به دفع مواد صفرا نیست و این مواد در خون جمع و باعث زردی پوست و مخاط می شود. علل اختلال کبدی در حجاریان می تواند ابتلا به هپاتیت و یا ورم ویروسی کبد باشد که در تابستان گرم تهران و شرایط بهداشتی بسیار بد، در زندانها شیوع فراوانی پیدا می کند.
روز گذشته وزیر بهداشت از شیوع بیماری های عفونی در زندانها خبر داده بود که از وضعیت بهداشتی بسیار نامساعد زندان حکایت دارد. این خبر می تواند از در معرض خطر بودن جان زندانیان حکایت داشته باشد. یک پزشک سعید حجاریان معتقد است بروز این بیماری در حجاریان می تواند ناشی از مصرف تعدادی داروی بسیار قوی باشد. زیاد شدن مصرف این داروها می تواند او را دچار آسیب شدید کبدی کرده باشد. از طرف دیگر این داروها حتی در مصرف بسیار دقیقشان قادر هستند که آسیب مغز استخوان، کبدی و کلیوی ایجاد کنند. از این جهت بود که هر ماه ایشان باید آزمایش خون می شدند و مقدار دارو ها در خونشان اندازه گیری شده و از وضع کبدی، کلیوی و مغز استخوان ایشان اطلاع دقیق آزمایشگاهی بدست می آمد. بارها دوز داروهای ایشان تغییر و یا داروئی قطع و داروی دیگری به ایشان تجویز می شد.
به گفته وی، ابتلاء به بیماری کبدی، حتی در اشخاص سالم میتواند موجب مرگ و یا سیروز کبدی شده و بطور غیر قابل برگشتی به کبد آسیب برساند. از آن گذشته اختلالات انعقادی خون که ناشی از بدکاری کبد باشد، می تواند بیمار را در معرض خونریزی در هر نقطه از بدنشان کند. این امر بخصوص در مورد آقای دکتر حجاریان اهمیت بیشتری دارد، زیرا مغز و نخاع وی آسیب دیده و به شدت مستعد خونریزی است.
پزشک حجاریان از مسئولین امر در خواسته که ایشان را بلافاصله از زندان به بیمارستان معتبری منتقل کنند و از متخصصان عفونی و دستگاه گوارش (کبد) بخواهند که ایشان را مورد معاینه و آزمایشات لازم قرار داده و درمانهای لازم را برای شان تجویز کنند.
گفتنی است حجاریان پس از اینکه در سال 79 مقابل ساختمان شورای شهر تهران ترور شد، تحت مراقبت شدید پزشکی است و هنوز سلامتی اش را باز نیافته است. او بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بدون اعلام دلیل بازداشت و کماکان در زندان نگهداری می شود.
علاوه بر حجاریان شمار زیادی از فعالان سیاسی دستگیر شده اند که از برخی از آنها همچون بهزاد نبوی، مصطفی تاجزاده و عرب سرخی هیچ اطلاعاتی در دست نیست و این افراد تاکنون تماسی با خانواده نداشته اند. محسن میردامادی، محسن امین زاده، محمد علی ابطحی، علی تاجرنیا، عبداله رمضان زاده، محمد توسلی، احمد زیدآبادی، عبداله مومنی، محمد رضا جلایی پور و ... از جمله فعالان سیاسی بازداشت شده هستند.

۱۳۸۸ مرداد ۲, جمعه

نامه مهم و سرگشاده خاتمی، موسوی و کروبی به مراجع

 
دستگاه‌های امنیتی مصرانه در پی اثبات فرضیه‌های خیال‌پردازانه و سراپا اشتباه خود برای معرفی فعالان بعنوان عوامل وابسته به بیگانه و محرکان انقلاب مخملی هستند و از همین رو به شیوه‌های غیرقانونی، غیراخلاقی و غیرشرعی اعتراف‌گیری توسل جسته‌اند.
سید محمد خاتمی،میر حسین موسوی،مهدی کروبی و تنی چند از چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب از جمله اعضای انجمن اسلامی مدرسان دانشگاهها، در نامه‌ ای سرگشاده‌ای به مراجع عظام تقلید با اشاره به بازداشت‌های بعد از انتخابات از آنها خواستند به عنوان مرجع و ملجأ ملت شریف ایران پیامدهای زیانبار اتخاذ شیوه‌های قانون‌گریزانه و اشاعه بیدادگری در نظام جمهوری اسلامی را به دستگاههای ذیربط خاطر نشان کنند.
 متن کامل این نامه که در سایت قلم منتشر شده به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک مراجع عظام تقلید (ادام الله ظلهم)
سلام علیکم. همانگونه که استحضار دارید، همزمان با اعلام نتایج دهمین دورة انتخابات ریاست جمهوری، موج وسیعی از دستگیری‌ها از میان فعالان ستادهای انتخاباتی نامزدهای غیردولتی و شهروندانی که در راهپیمایی‌های مسالمت‌آمیز شرکت جسته بودند آغاز شد که در ادامه، با گسترش موج اعتراضات مردمی نسبت به تخلفات گوناگون و گسترده‌ای که در قبل، حین و بعد از انتخابات صورت گرفت، افزایش یافته و هنوز هم ادامه دارد. بازداشت‌های انفرادی و گروهی، از اقشار مختلف اجتماعی از جمله اساتید دانشگاه‌ها، فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران، که بدون صدور مجوزهای قانونی صورت گرفته و همراه با برخوردهای خشونت‌بار و استفاده از شیوه‌های بازجویی که یادآور دوران سیاه ستمشاهی است و بسیاری از امضاکنندگان این نامه در آن زمان خود بارها قربانی آن بوده‌اند، به هیچ روی زیبندة نظام و کشوری که داعیة برپایی قسط و عدل دارد نبوده و نخواهد بود و چهرة جمهوری اسلامی را در روح و جان هر ایرانی و نیز انظار جهانیان تیره و تار خواهد کرد.

اسف‌بارتر اینکه دستگاه‌های امنیتی مصرانه در پی اثبات فرضیه‌های خیال‌پردازانه و سراپا اشتباه خود برای معرفی فعالان بعنوان عوامل وابسته به بیگانه و محرکان انقلاب مخملی هستند و از همین رو به شیوه‌های غیرقانونی، غیراخلاقی و غیرشرعی اعتراف‌گیری توسل جسته‌اند. دستگاه‌های تبلیغاتی دولتی و بویژه صدا و سیما نیز در این پروژه شرکت کرده و با پخش اعتراف‌های نمایشی، سعی در اثبات اینگونه اتهامات واهی به حرکتی مردمی دارد که تنها و تنها برای پاسداشت جمهوریت نظام شکل گرفت.

این روزها خانواده‌های نگران و بی‌اطلاع از وضعیت عزیزانشان که تنها جرمشان مشارکت فعال در ستادهای انتخاباتی نامزدهای غیردولتی بوده، در مراجعات مکرر به مراجع قانونی با درهای بسته روبرو می‌شوند. دستگاه‌های ابداع توطئه، اینک کار را بجایی رسانده‌اند که عضویت در ستادهای تبلیغاتی را جرمی نابخشودنی می‌نمایانند و این در حالی است که بارها در بیانات بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی و مسئولان بلندپایة نظام اینگونه فعالیت‌ها مورد تأیید و تشویق قرار گرفته است. براستی اعمال شکنجه‌های مکرر در مورد کسانی که زیر لوای اسلام زندگی می‌کنند با توسل به کدام اصل قانونی، شرعی و انسانی توجیه‌پذیر است؟ و چگونه می‌توان با سکوت در قبال این همه خشونت و سبعیت، داد از رحمانی بودن نظامی سرداد که شریعت محمدی را راهنمای خویش قرار داده است؟

این روزها دریافت اخبار نگران‌کننده دربارة سلامت جسمی و روانی بسیاری از بازداشت‌شدگان، بر دامنة نگرانی‌ها افزوده است. اصل زیربنایی برائت و پرهیز از پیشداوری (لیس من العدل القضاء علی الثقه بالظن) به آسانی نادیده گرفته می‌شود و پایمال شدن حقوق مصرح در قانون اساسی و قوانین عادی به رویة جاریه تبدیل شده و البته نتیجه‌ای جز توسعة بی‌اعتمادی و فاصله گرفتن مردم از حاکمیت در پی نخواهد داشت. این سرگردانی‌ها و نگرانی‌ها بر زندگی گروه بزرگی از شهروندان ایرانی سایه افکنده و بواسطة اتخاذ شیوه‌های غیرقانونی و خودسری عوامل امنیتی از یک سو و عرق ملی و وفاداری به انقلاب اسلامی و عدم تمایل نسبت به استمداد از مراجع بین‌المللی از سوی دیگر، شرایط بسیار دشواری را برای خانواده‌های زندانیان پدید آورده است.
تنها راه برون رفت از این وضعیت، اقدام قاطع و شفاف نسبت به توقف فرایند امنیتی ساختن فضای پس از انتخابات، کوتاه کردن دست عوامل غیرمسئول، آزادی تمامی بازداشت‌شدگان و بازگرداندن روند رسیدگی به اتهامات به مجاری قانونی است. از شما مراجع عظام تقلید بعنوان مرجع و ملجأ ملت شریف ایران می‌خواهیم که پیامدهای زیانبار اتخاذ شیوه‌های قانون‌گریزانه را به دستگاه‌های ذیربط خاطرنشان ساخته و آنان را نسبت به اشاعة بیدادگری در نظام جمهوری اسلامی برحذر دارید. این همه، در پرتو کلام امام عدالت که «فلیست تصلح الرعیه الا بصلاح الولاه، و لا تصلح الولاه الا باستقامه الرعیه» عرض شد و خداوند سبحان را شاهد و گواه می‌گیریم که جز اصلاح امور این کشور و ملت به چیز دیگری نمی‌اندیشیم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

سید محمد خاتمی، مهدی کروبی، میرحسین موسوی ، مرتضی الویری، سید کاظم اکرمی، رحیم ابوالحسنی، مهناز آذرنیا، احمدی‌پور، جمشید انصاری، سید هاشم آقاجری، محسن آرمین، قربان بهزادیان‌نژاد، سعید بیگدلی، محمد باقریان، محسن بهشتی‌سرشت، بهنام بهلومی، علی باقری، حسن بی‌غم، علیرضا بهشتی‌شیرازی، محمدرضا تاجیک، محمد تقی‌خانی، محسن ترکاشوند، محمدعلی توفیقی، مهدی تحققی، عابد جعفری، سید محمدرضا حسینی‌بهشتی، سید علیرضا حسینی‌بهشتی، نجفقلی حبیبی، علی‌محمد حاضری، سید محمود حسینی، فرهاد درویش سه‌تلانی، عبدالرضا رکن‌الدین افتخاری، محسن رهامی، محمد رحیمیان، مسعود روغنی زنجانی، علی زمانی، سعید سمنانیان، علی ساعی، محمد سلامتی، غلامرضا شاه‌حسینی، محمد شهرستانکی، محمود صادقی، حسین صادقی، عبدالله طوطیان، غلامرضا ظریفیان، محمدرضا ظفرقندی، علی عرب‌مازار یزدی، علی‌اکبر عنایتی، حسن عظیمی، سید نورمحمد عقیلی، عباس عبدی، محمدرضا علی‌حسینی، فرامرز فلاحی، محمد فرهادی، حسین فروتن، ابوالفضل قدیانی، محمدکاظم کوهی، ابوالفضل کزازی، فرشاد مومنی، عباس منوچهری، محمد مقدم، علی محدث، حسین مرتضوی، حمید میرزاده، کورس نیک‌نیائی، عبدالله ناصری، محمدعلی نجفی، سید هاشم هدایتی، عباس یزدان‌فر.

پرسش های کلیدی کروبی از وزیر اطلاعات

 
آيا اين است رافت اسلامي که دختران و پسران ما را در زندان‌ها به قتل برسانند و آن گاه از ارتکاب چنين جرمي سلب مسووليت کنند و آن گاه به مظلوم نمايي در دفاع از نيرو‌هاي خودسر و غير مسوول تحت لواي خود بپردازنند.    
حجت السلام والمسلمین مهدی کروبی در نامه ای خطال به غلامحسین اژه ای وزیر اطلاعات ضمن انتقاد نسبت به برخورد دستگاههای امنیتی با بازداشت شدگان و وضعیت ناخوشایند نگهداری آنان و طرح پرسش هایی کلیدی، خواستار آزادی زندانیان و آگاه کردن مسولان و مقام های طراز اول کشور نسبت به شرایط حاکم بر کشور شده است. کروبی چندی پیش نیز در نامه ای به آیت الله هاشمی شاهرودی، رئیس قوه قضائیه خواستار آزادی بازداشت شدگان حوادث اخیر شده بود. دفتر کروبی همچنین با اعلام شماره تلفنی از خانوادها خواسته بود برای پیگیری وضعیت بازداشت شدگان با آنها تماس بگیرند.
متن نامه مهدی کروبی به وزیر اطلاعات که سایت سحام نیوز آن را منتشر کرده به این شرح است::
بسمه تعالي
حجت الاسلام‌و‌المسلمين جناب آقاي محسني اژ‌هاي
وزير محترم اطلاعات
با سلام و تقدير از زحمات شما و همکارانتان و دلسوزان وزارت اطلاعات
اين روزها از آنچه که به ناحق بر مردم فهيم و با شعور ايران گذشت بسيار سخن گفتيم، ولي هنگامي که در اين ايام به گفت و گو با زجرکشيدگان روز‌‌هاي تلخ پس از انتخابات رياست‌جمهوري دهم که روزهايي را به جرم اعتراض به نتيجه يک انتخابات در زندان گذاراندند نشستم بسيار متاسف شدم از سرنوشتي که بر جمهوري اسلامي ايران مي‌گذرد. چنين بود که تصميم بر آن گرفتم تا با نگارش نام‌هاي از سر دلسوزي و دفاع از آرمان‌‌هاي بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران و خون پاک شهدا نکاتي را يادآور شوم.

اما چرا شما را خطاب نامه دلسوزانه خود قرار دادم شايد بگوييد که بهتر بود به روساي سه قوه اعتراض و انتقاد خود را بيان مي‌کردم اما براي اين هم توضيحي دارم. اول انکه رياست محترم قوه مجريه را فردي برآمده از راي ملت نمي‌دانم و از انجا که دولت او را مشروع و قانوني نمي‌خوانم نام‌هاي هم به او نخواهم نوشت. دوم انکه جناب آقاي آيت الله سيد محمود‌هاشمي شاهرودي رياست محترم قوه قضائيه نيز در پايان دوران مسووليت خود به سر مي‌برد و اين روزها سخت مشغول روند انتقال مديريتي و چه بسا راحت شدن از هم و غم دنياست و سوم آنکه جناب آقاي دکتر علي لاريجاني رياست محترم قوه مقننه نيز در مظان اتهام اصولگراياني است که او را به جرم آزاد انديشي به نقد مي‌کشند. پس چار‌هاي نبود جز انکه با شما به عنوان وزير اطلاعات کشور سخن بگويم. از طرفي ديگر، اين را فراموش نمي‌کنم شما يک روحاني هستيد که سالها در قوه قضاييه حضور داشته و سوابقتان شما را فردي با تکليف و پايبند به اصول اعتقادي، ديني و قانون جمهوري اسلامي ايران معرفي مي‌کند.
بنابراين جنابعالي که خود از دلسوزان نظام هستيد به خوبي به اين امر واقفيد که حفظ ثبات و امنيت نظام ريشه در تدوين برنامه‌‌هاي اطلاعاتي و امنيتي دارد که مبتني بر مصلحت عمومي جامعه و جلب رضايت احاد مردم براي حفظ منافع ملي باشد، اما آنچه که امروز شاهد آن هستيم با سوابقي که از شما عنوان کردم در تضاد وتناقض است. اينک سيستم اطلاعاتي و امنيتي کشور به غير‌شفاف‌ترين و مخوف‌ترين ابزار براي سرکوب مردم تبديل شده است. هرچند که گلايه چنداني از شما نيست چرا که دستگاه‌هاي موازي گاه به نام اين وزارت خانه چنين اقداماتي را طراحي مي‌کنند ولي اين جاي بسي تاسف است که شما به عنوان وزير محترم اطلاعات هر بار نسبت به آن ابراز بي اطلاعي و سلب مسووليت مي‌کنيد و البته در مواردي اظهار داشتيد که اين اقدامات در حيطه اختيارات شما نبوده است. اينک دستگاه اطلاعات وامنيت با فراموش کردن مصلحت عمومي جامعه چنان عمل مي‌کند که به سختي مي‌توان از آن دفاع کرد و تنها بايد وجدان بيدار جامعه و شخص جنابعالي را به داوري دعوت کنم.
آنچه که طي ماه‌هاي اخير بر مردم ايران گذشت آيا منطق با قانون و بر مصلحت منافع ملي بود. آيا حوادث اخير تکرار همان ماجراي حمله وحشيانه به کوي دانشگاه و قتل‌‌هاي زنجير‌هاي از جمله کشته شدن آقاي فروهر و همسرش و قتل زهرا کاظمي نبود از آن حيث که هيچ گاه عاملان آن شناسايي نشدند و حتي پيگيري آن توسط مسوولان به فراموشي سپرده شد؛ اينک به نظر مي‌رسد که تاريخ در حال تکرار است. هرچند که اگر عوامل امنيتي و اطلاعاتي در سال‌هاي گذشته جهت حفظ و درک موقعيت نظام اسلامي وحقوق مدني مردم نسبت به شناسايي عوامل ريش‌هاي آن حوادث اقدام ميکردند و ريشه‌‌هاي فساد را مي‌خشکاندن ديگر شاهد تکرار حوادثي مشابه نبوديم. عدم برخورد قاطع وزارت اطلاعات با عاملان حوادثي که در گذشته روي داد موجب آن شد تا يکسري عوامل خودسر رشد کرده و با خوراندن معجون وحشت و قدرت صرفا صورت مساله را پاک نموده و با استفاده از نجابت و گذشت مردم همه چيز را به فراموشي بسپارند تا اين آتش زير خاکستر و اين ميکروب خطرناک و ضد انساني و اين دمل چرکين در وقت مناسب و هرجا که قدرت ظهور و بروز پيدا مي‌کند بار ديگر جامعه را غافلگير کرده و چهره زشت و کريه خود را براي ايجاد رعب و وحشت و سرکوب مردم به نمايش بگذارد.
در چنين شرايطي است که هر حادثه غم انگيزي به مانند حوادث اخير روي دهد کسي مسوول انچه روي داده است نخواهد بود و همه از آن سلب مسووليت مي‌کنند. اين بر عهده وزارت اطلاعات است که عاملان اين حوادث را شناسايي و معرفي کند نه انکه با نمايش‌هايي خودساخته عاملان حوادث را به منافقين وتروريست‌هايي مجهوالهويه نسبت دهند. چرا هيچ گاه اقداماتي که از سوي نيرو‌هاي تحت عنوان لباس شخصي‌ها و بسيج انجام مي‌شود مورد بررسي قرار نمي‌گيرد؟ چنين است که پس از روي دادن حادثه تلخ شهادت دختر بي گناه ندا آقا سلطان محمود احمدي نژاد در مقام رئيس دولت نهم به رياست قوه قضائيه نامه مي‌نوسيد و خواستار شناسايي عاملان قتل وي مي‌شود و يا انکه سرلشکر فيروز آبادي فرمانده کل نيرو‌هاي مسلح طي نگارش نام‌هاي به امام زمان (عج) از کشتار نيرو‌هاي تحت لواي خودش گلايه مي‌کند. اگر چنين باشد که هرگاه چنين حوادث تلخي روي دهند عامل آن هرگز شناسايي نخواهد شد و عوامل چنين حوادثي آزادانه زندگي کرده و البته تقويت هم مي‌شوند. بنابراين اين وظيفه وزارت اطلاعات است که عاملان اين حوادث را شناسايي و يا از وقوع آن جلوگيري کند.
جناب آقاي محسني اژ‌ه اي
متاسفم بگويم که درد‌ها بيشتر از آن است که اشاره شد. امروز دستگاه اطلاعاتي و امنيتي به مرکزي تبديل شده که شائبه‌هايي درباره عملکرد آن شکل مي‌گيرد. گاه احساس مي‌شود که مهم ترين دستگاه اطلاعاتي کشور آنچنان که بايد به رسالت خود عمل نمي‌کند و تمام توان خود را مصروف تنش‌‌هاي سياسي فعلي کرده است؛ گويا تنها ماموريت اين وزارتخانه اين است که در عرصه انتخاباتي تمام همت خود را براي حفاظت از يک فرد و حذف ديگران به کار بندد بي انکه پاسخگوي حوادثي که روي داده است باشد و در جهت احقاق حقوق تضييع شده مردم حرکت کند. والاسفا که امروز دستگاه‌هاي موازي اطلاعات به بهانه عمل به رسالت دفاع از امنيت و ثبات نظام اقداماتي را انجام مي‌دهند که دل هر انساني را به درد مي‌آورد و جاي تعجب است که مسوولان اطلاعاتي کشور از آن بي‌خبر هستند و يا حساسيتي بدان نشان نمي‌دهند! امروز جوانان اين مرز و بوم را تحت عنوان نيروي امنيتي و اطلاعاتي کتک مي‌زنند و در بازداشت گاه‌هاي غيرقانوني نگهداري مي‌کنند و بدترين شکنجه‌ها روحي و رواني و رفتار‌هاي خشن را با آنها انجام مي‌دهند بي انکه پاسخگوي انچه تحت لواي نظام جمهوري اسلامي مي‌کنند باشند. اينک کار به جايي رسيده است که کساني که در زندان اوين به سر مي‌برند اين شانس حضور خود در اوين و گرفتار نشدن در بازداشتگاه‌هاي غير‌قانوني را رحمت خداوند مي‌نامند.

جناب آقاي محسني اژ‌ه اي آيا اين است رسالت امنيتي شما، که جوانان بي گناه ايراني را تنها به جرم اعتراض به انتخاباتي که نتيجه‌اش را قانوني و مشروع نمي‌دانند تحت عنوان نيروي امنيتي و اطلاعاتي در خيابان‌ها کتک زده و آغشته به خون به زندان‌ها منتقل کنند و ماهها بلاتکليفي را به آنان تحميل کرده و خانواده‌هايي را نگران سازنند. آيا اين است رافت اسلامي که دختران و پسران ما را در زندان‌ها به قتل برسانند و آن گاه از ارتکاب چنين جرمي سلب مسووليت کنند و آن گاه به مظلوم نمايي در دفاع از نيرو‌هاي خودسر و غير مسوول تحت لواي خود بپردازنند. آيا شما تاکنون به پشت در‌هاي زندان اوين و دادسراي انقلاب رفته‌ايد تا شاهد چشم‌‌هاي اشک بار مادران و پدران و يا همسران و فرزنداني باشيد که به دنبال کسب حتي کوچکترين خبري از زنده بودن عزيزانشان هستند؟
شما لحظ‌هاي خود را جاي آن پدران و مادران نگراني بگذاريد که اينک بيش از يکماه است که از فرزندان و يا همسران خود بي خبر هستند و آنگاه ماموران زندان اوين و دادسراي به جاي ياري رساندن به آنها براي رفع نگراني‌شان با پرخاشگري با آنان برخورد کرده و پراکنده‌شان مي‌کنند. تازه اين انچه است که پشت در‌هاي اوين مي‌گذرد و والاسفا که بسياري از خانواده‌ها حتي نمي‌دانند که فرزندان و يا همسرانشان در کجاي اين شهر نگهداري مي‌شوند و جاي تاسف است که امروز حتي مرجعي را نمي‌شناسند که بدان شکايت ببرند. چرا که قوه قضائيه سلب مسووليت مي‌کند و وزارت اطلاعات هم پاسخگو نيست. آيا شما به عنوان وزير اطلاعات از سرنوشت کساني که مفقود شده‌اند و يا در زندان‌‌هاي غير رسمي کهريزک، شور آباد و سوله‌‌هاي اطراف شهر تهران نگهداري مي‌شوند خبر داريد؟ (به نقل از منابع موثق) آيا تاکنون بر رفتار‌هاي غير متعارف نيرو‌هاي نظامي و شبه‌نظامي با بازداشت شدگان قبل از انکه به زندان‌ها تحويل داده شوند نظارتي شده است؟ شما به عنوان وزير اطلاعات وجدان بيدار خود را به داوري دعوت کنيد و بگوييد که آيا گلوله گشودن به مردمي که اعتراضاتي ارام را برگزار کردند و بازداشت‌‌هاي گسترده انان، امري منطقي است. آيا شما از اين رفتارها بي‌خبريد و يا اينکه شما هم به مانند ديگران مصلحت را بر پاسخگويي نمي‌دانيد؟ اين روزها اخبار ناگواري از تعداد كشته شدگان حوادث اخير به گوش مي‌رسد، ‌كساني كه هنوز خانواده‌هايشان از سرنوشتشان بي خبر هستند هرچند كه هيچ گاه از سوي مسوولان مربوطه آمار واقعي كشته شدگان حوادث اخير منتشر نشده است، ولي آيا شما نيز به عنوان وزير اطلاعات آمار دقيقي از كساني كه مفقود شده و كشته شده‌اند در اختيار نداريد؟ به نظر مي‌رسد كه مسوولان مي‌خواهند همواره به كتمان آمار واقعي كشته شدگان حوادث اخير بپردازنند ولي در هر صورت حداقل اجساد آنها را به خانواده‌هايشان تحويل دهيد.
من متاسفم باز بگويم از آنچه طي ماه‌هاي اخير بر مردم آگاه و فهيم ايران گذشت. اينك آنچه بر مردم ايران به ويژه زنان مي‌گذرد بسيار تاسف بار است، چنانچه همه شاهد آن بودند كه چگونه با باتوم به زنان حمله كرده و آنها را كتك زده و يا به داخل جوي‌ها پرت مي‌كنند، و والاسفا كه اين غم‌‌انگيز تر از آنچه است كه جنايتكاران صهيونيست با مردم مظلوم فلسطين انجام مي‌دهند چرا كه بنابر انچه كه در رسانه‌ها مشاهده مي‌كنيم حداقل صهيونيست‌‌هاي غاصب در برخورد با زنان ملاحظاتي دارند و اين هم به علت انعكاس بيروني رفتاشان است ولي متاسفانه ماموران جمهوري اسلامي ايران زنان را در مقابل چشم ديگران كتك مي‌زنند و گويي خود را نائبان بر حق خدا مي‌دانند كه گناهكاري را مجازات مي‌كنند واز انعكاس رفتارشان در دنيا و تاثيرش بر افكار عمومي جهاني ابايي ندارند. شما در جايگاه مهم ترين وزير دولت هستيد و بايد پاسخگوي آنچه به ناحق بر مردم گذشت باشيد ولي متاسفم از اينکه هيچ گونه مرکزي از سوي نهاد‌هاي امنيتي و اطلاعاتي پاسخگوي مردم نيست و اين همان رفتاري است که از سوي قوه قضائيه نيز شاهد آن هستيم.
شما بايد بدانيد که امروز اکثريت جامعه ما از اقشار تحصيل کرده هستند که با حقوق شرعي، قانوني و مدني خود آشنا مي‌باشند و همين حقوقشان را بدون کم و کاست مطالبه مي‌کنند. بنابراين من از شما به عنوان فردي که داراي سوابق مديرتي خوبي هستيد واينک نيز مسووليتي در اين دولت داريد سوال مي‌کنم که آيا مرکز و ستادي براي هماهنگي اقدامات موازي و گوناگون دستگاه قضايي و وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه جهت پاسخگويي به مردم وجود دارد تا خانواده‌‌هاي بازداشت شدگان و آسيب ديدگان حوادث اخير براي احقاق حقوق خود بدانجا مراجعه کنند؟ آيا آنچه امروز در برخورد با اعتراض‌‌هاي آرام مردم و شهروندان انجام مي‌شود از برخورد‌هاي خياباني تا بازداشت‌‌هاي غير قانوني و يا بازجويي‌‌هاي قرون وسطايي و اعترافاتي که گرفته مي‌شود منطبق با قوانين اسلامي و جاري کشور و قواعد دموکراسي و فرهنگ حاکم بردنياي امروز است؟ من از شما مي‌پرسم که آيا زندان در جمهوري اسلامي ايران تعريف مشخصي دارد و يا اينکه مي‌توان مردم را در مسجد، مدرسه و زير زمين ادارات و وزارت خانه‌ها بدون انکه خانواده‌هايشان و وکلاي مدافع و حتي دستگاه قضايي در جريان باشند روزها نگه داشت و شکنجه روحي کرد؟ آيا به نظر جنابعالي با اين گونه برخورد‌هاي خشن و سرکوب مردم مي‌توانيم جوابگوي حق و مطالبات مردم خودمان و چامعه جهاني باشيم؟ ايا شما به عنوان وزير محترم اطلاعات به واقع از پشت پرده نيرو‌هاي لباس شخصي که آزادانه از هيچ کوششي جهت سرکوب مردم دريغ ندارند و روز به روز گستاخانه تر با مردم برخورد مي‌کنند خبر نداريد؟
جناب آقاي محسني اژ‌ه اي
به نظر مي‌رسد که بار سنگين اين مسووليت بر دوش شماست که در اين مقطع تاريخي پشت پرده اين باند‌‌هاي قدرت که اعتقادي به جمهوريت نظام را ندارند برملا کنيد و تخم فتنه را بخشکانيد تا چنانچه وزير کابينه بعدي نبوديد با خاطر‌هاي خوش در اذهان مردم از اين وزارت خانه نقل مکان کنيد. هيچ گاه فراموش نکيند که ايران امروز با ايران قبل از پيروزي انقلاب اسلامي تفاوت‌‌هاي بسياري دارد. شما که بايد بهتر بدانيد ما در عصر ارتباطات قرار داريم و کوچکترين رفتار دروني ما انعکاس بيرونيدارد. بنابراين بدانيد که ديگر سر در زير برف کردن نتيج‌هاي را تغيير نمي‌دهد زيرا امروز مردم آگاه و هوشيار هستند و دنيا نيز چشم به ايران دوخته است. پس چرا بايد بهان‌هاي به دست دشمان بدهيم و يا کاري کنيم که مردم از نظام جمهوري اسلامي ايران سر برگردانند.
در آخر مي‌گويم از ما که گذشت اما خوب مي‌دانيد که ما به اسلام، ايران، ميراث گرانقدر امام (ره) و مردم کشور عشق مي‌ورزيم ولي شما براي انکه پاسخي براي وجدانتان، مردم، تاريخ و در قيامت داشته باشيد مسوولان و قدرت‌‌هاي بالاتر را از شرايطي که امروز بر کشور حاکم شده است آگاه کنيد. از سويي ديگر اين امري شايسته است که براي فع هر‌گونه شائب‌هاي به شفاف سازي بپردازيد. هم خانواده‌هايي را از نگراني در آوريد و هم با توجه به انکه به مسائل پشت پرده دسترسي داريد و از شرايط شکننده کشور مطلع هستيد و امکان کالبدشکافي امور کشور در داخل و خارج برايتان مهيا است مردم را نيز در جريان واقعيت‌ها قرار دهيد و البته دنبال راه چار‌هاي براي خروج از بحران کنوني باشيد و الا مديريت روز‌هاي سخت رمضان، قدس، محرم و عاشورا و 22 بهمن برايتان دشوار خواهد بود
.
نامه‌ام را با بياناتي از حضرت فاطمه زهرا (س) به پايان مي‌رسانم. آن حضرت در خبط‌هاي فرمودند: نخواستيم ولي بدانيد که پشت شتر خلافت زخم و بار آن کج است و اين بار با اين حال به منزل نمي‌رسد.

مهدي کروبي

مسیح علی نژاد ; مسافر ایرانم

ایرانی که تا دیروز اگر دربان فلان مسجد محل به میزان اعتقاد ما به خدا و ولایت و نماز میت و چه و چه شک می کرد، کافی بود تا ملتی خانه خراب شود و از شغل و تحصیل و یک زندگی معمولی باز ماند. اما امروز شک بزرگ همان ملت، به نتیجه انتخابات، دولتی را خانه خراب کرده است. این است برتری شک ما به شک آنها...
مسافر ایرانم، ایرانی که تا دیروز اگر دربان و نگهبان فلان مسجد محل به میزان اعتقاد ما به خدا و ولایت و نماز میت و چه و چه شک می کرد، کافی بود تا ملتی خانه خراب شود و از شغل و تحصیل و یک زندگی معمولی باز ماند. اما امروز شک بزرگ همان ملت، به نتیجه انتخابات، دولتی را خانه خراب کرده است. این است برتری شک ما به شک آنها، که این روزها حضرات از دولت ورزی و قدرت فروشی و حکمرانی باز مانده اند.

زندان بان شده اند ، گرفتار زندانیان ما شده اند . حتی بدن بی جان ندا و سهراب و مسعود و اشکان و باقی برادران و خواهران شهیدم روی دست شان باد کرده است و به چه کنم چه کنم افتاده اند. تا دیروز ما نمی دانستیم با آنها چه کنیم، از این پس آنها نمی دانند با ما چه کنند؟ خوش است این گیجی مفرط دولت که محصول اش گنج حضور ماست در انتخاباتی که به جای تحریم، رای دادیم و حالا طلبکار به میدان آمده ایم ورنه بی حضور ما ، دولتی با رای اندک می آمد و فخر انتخاب دموکراتیک اش را به جهان، گران می فروخت.
مسافر ایرانم، ایرانی که در شب های مناظره محمود احمدی نژاد با میرحسین موسوی و مهدی کروبی، مردم می دیدند که حاکمیت چه بازیگرانه به ملت مهربانی می کرد و دولت نیز مهرورزی می کرد. طرفداران احمدی نژاد درست روبروی دانشگاه تهران به صورت ما گل پرتاب می کردند. اما تنها چند شب بعد، از میان همان جمعیت، گلوله توی سینه خواهران و برادرانم شلیک کردند و باتوم بر تن و جان شان کشیدند و بعد هم به امام زمان نامه نوشتند، مثل باقی دروغ های این روزهای خود، برای امام شان هم خالی بستند و گفتند که اسلحه حمل نمی کردند.
ما به همان قانون نیم بند پایبند شدیم و پای صندوق های رای رفتیم، اما هنوز ما در مرکز های رای گیری بودیم که آنها بی قانونی آغاز کردند، یکی پس از دیگری: پایان زود هنگام ساعت انتخابات ، شمارش زود هنگام نتایج آرا، تایید زودهنگام ریاست جمهوری احمدی نژاد پیش از نظر نهایی شورای نگهبان و به تازگی اعلام زود هنگام معرفی مشایی مساله دار به عنوان معاون اول، پیش از مراسم تنفیذ. شگفتا بر این همه شتاب شبهه ناک که کودتا کمترین نام است برای آن.
مسافر ایرانم، ایرانی که تا دیروز همه چیزمان به همه چیزمان می آمد. مجلس مان به ملت قهر کرده و ساکت مان، شورای مان به سرمای حضورمان و از همه مهمتر دولتمرد کوتاه ما به بی حوصلگی های دراز مان می آمد اما از این پس دولت دروغ کجا و ملتی که صادقانه به صندوق های رای اعتماد کرد، کجا؟ گریه مادران داغدار ما کجا و گریه سیاستمداران، پشت تریبون های رسمی کجا؟ سهراب و ندا و باقی برادران و خواهران‌ام، جان ناقابلی داشتند که همان را هم تقدیم ملت کردند . اندک آبرویی هم داشتند که آن هم شد آبروی کل ایرانیان در جهان.
مسافر ایرانم....به گمانم اشتباه می گویم. نه من مسافر ایرانم و نه شما مهاجر ایرانید. صاحب ایرانم، مسافران، همان اقتدارگرایانی هستند که چند صباحی به خانه ما ایران آمده اند و بساط تحجر و انحصار طلبی و خودی و ناخودی پهن کرده اند. مسافران هم آنان‌اند که سلیقه ها، عقیده ها، گفتمان ها، آرمانها، مذهب ها و مکتب های دیگر را بر نمی تابند و حتی مسجد و منبر مسلمانانی که به شیوه آنها مسلمانی نمی کنند را هم خراب می کنند. مسافران همان صاحبان اندیشه دگم و طالبان دیکتاتور مسلکان اند که برای کشتن یک زن محجبه در آلمان سینه دری می کنند اما در خانه خودشان، جنازه پشت جنازه در سردخانه‌های شهر پنهان کرده اند . مسافران این روزها صاحب خانه های خیالی ایران شده اند . عجیب بی رحم شده اند. مردم را در برابر مردم گذاشته‌‌اند و قصه گلادیاتورها را دوباره ورق می زنند. حالا ما صبوری می کنیم و با هم و در کنار هم، مسافران را رسم ادب و میهمانی یاد می دهیم . کماکان با همان قانون نیم‌بندی که به تن قانون گذاران مان زار می زند، مبارزه را ادامه می دهیم.
قاعده همان قاعده پیشین است در خیابان های تهران: جنگ مسلحان است و موبایل داران، جنگ اسلحه است و الله اکبر، جنگ باتوم است و بغض، جنگ گاز اشک آوار است گلوی پرفریاد، جنگ دروغ است و دوربین، جنگ فشنگ است و فیس بوک. جنگ تلویزیون است و توییتر، جنگ قدرت است و غیرت و این جنگی است که دولت ایران به ملت ایران تحمیل کرده است و شعار : «تا احمدی نژاده، هر روز همین بساطه » نیز ادامه همان شعار معروف روزهای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است که فریاد می زدند: جنگ،جنگ تا پیروزی.
و اما فرجام این روزها چه خواهد شد؟ پاسخ واضح است . آنچه باید می شد، شد. آنچه باید اتفاق می افتاد، افتاد. انتخابات ایران و رخدادهای بعدش هم تلخ بود هم درخشان . تلخی اش که گفتن ندارد کافییست تنها یک نگاه ساده بدوزی به چشمان مادران داغدار و خانواده هایی که هنوز گمشده دارند و از این زندان به آن زندان و از این سردخانه به آن سردخانه، دنبال دلبندان خود می گردند . آتش می گیرد دلت از آتشی که در دل همخانه برپاست. اما درخشان از آن رو که ملت در یک گردش عاقلانه جایش را با دولت و حاکمیت عوض کرده است.
تا دیروز زنان، جوانان، معلمان، دانشجویان، روزنامه نگاران، وبلاگ نویسان و حتی شهروندان معمولی در تاکسی ها و اتوبوس های شهر، پس از هر کار و گفتاری به شکل فاجعه انگیزی احساس نا امنی می کردند، اما از این پس این دولت و قدرت است که بیش از ما دلش می لرزد و مردانش احساس نا امنی می کنند. در کابینه کابوس اعتراض ما را می بینند، سپاه و بسیج و نهادهای امنیتی و اطلاعاتی از صدای سکوت راهپیمایی کنندگان هم هراسیده اند. خواب بر بزرگان شهر حرام شده است. جوانان به نماز جمعه می روند، نماز وحشت بر پیران قدرت واجب می شود. برای هر تصمیم شان هزار گارد ویژه و مامور و ابزار مبارزه به کار می بندند. خانه قدرت نا امن شده است.
احساس نا امنی از خود نا امنی کشنده تر است. اما این روزها احساس عدم امنیت از بدنه جامعه به بدنه حاکمیت منتقل شده است، چنانچه از صدای الله اکبر و فاتحه مردم بر مزار شهیدان هم می ترسند و شبانه بر در می کوبند و دستور «الله اکبر ممنوع » صادر می کنند و روزانه به بهشت زهرا می روند و به عزاداران هم دستور «فاتحه خوانی» ممنوع می دهند. از عزای ما هم می ترسند. به گمانم شاملو اگر زنده بود و می دید عزای ما هم بساط سور و ساط مستان قدرت را بر هم می زند، جای آنکه بگوید :
ابلیس پیروز مست سور عزای ما را به سفره نشسته است
شعری دوباره می سرود:
ابلیس پیروز مست، سوز عزای ما را به لرزه نشسته است

۱۳۸۸ تیر ۳۱, چهارشنبه

نامه سرگشاده فرزندان بهزاد نبوی به میرحسین موسوی

زندان اوین، این روزها میهمانانی دارد که نام و آوازه شان برای هر ایرانی‌ای که کمترین اطلاعات سیاسی داشته باشد، آشناست. در میان این میهمانان ناخوانده، یکی را چریک پیر لقب داده اند، او کسی نیست جز «بهزاد نبوی»، مغز متفکر اصلاحات و نایب رئیس مجلس ششم. او همکنون چهار هفته‌ای است که در زندان بسر می برد و احتمالا با بازجویان خود به بحث و کشمکش مشغول است. در این میان پسرانش یاسر و میثم نبوی نامه‏ای به میرحسین موسوی نوشته‏اند که در سایت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی منتشر شده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
رئیس جمهور منتخب و محبوب ملت ایران، جناب آقای مهندس موسوی
با عرض سلام و ارادت


مدتیست در پی فرصتی بودیم تا در فضایی آرام تر و عقلانی تر عرض ادبی‌ داشته باشیم و پیروزی قاطع شما را چه در عرصه انتخابات ریاست جمهوری، چه در عرصه دفاع از حقوق مردم و چه در عرصه افشای ماهیت زشت استبداد موجود بر کشور تبریک بگوییم.
ما فرزندان آقای بهزاد نبوی مفتخریم که پدرمان توسط دولت کودتا و به جرم دفاع از رأی مردم بیش از یک ماه است در زندان انفرادی بسر می‌‌برد. در حقیقت جریان کودتاچی مدتها به دنبال انتقام گیری از جریانی بود که پس از دوم خرداد و به ویژه در مجلس ششم سعی‌ در افشای برنامه اقتدارگرایان جهت هدم جمهوریت نظام و تبدیل جمهوری اسلامی به حکومت به اصطلاح اسلامی داشت. استعفای نمایندگان مجلس ششم و تحصن افتخار آمیز آنان در خانه ملت تنها گوشه‌ای از تلاش ایشان در جهت تنویر افکار عمومی‌ در مورد انحرافی بود که در خط اصیل امام و انقلاب در حال شکل گیری بود. ولی‌ متاسفانه باید اعتراف کنیم که ما در میزان عطش اقتدارگرایان به قدرت و عدم پایبندی آنها به ابتدایی‌ترین اصول انسانی‌، اخلاقی‌ و اسلامی فهم درستی‌ نداشتیم. باور نداشتیم که در روز روشن مردم را به گلوله ببندند و بی‌ شرمانه ادعا کنند که مردم با سلاح‌های اهدایی آمریکا و اسرائیل کشته می‌‌شوند. باور نداشتیم که این گبلز‌های وطنی، در لباس نظامی و روحانی و رئیس دولت و امام جمعه، هیچ حد و مرزی برای دروغ گفتن جهت حفظ قدرت نا مشروع خود قائل نباشند.

از شما می‌‌خواهند که در چارچوب قانون و از طریق شورای نگهبان مطالبات خود را پیگیری کنید. سوال ما این است که چرا هنگام تصویب قانون مطبوعات در مجلس ششم نگذاشتند که روند قانونی‌ طی‌ شود؟ مگر شورای نگهبان نمی‌‌توانست آن طرح را هم مانند تمامی طرح‌های سیاسی مجلس ششم رد کند؟ ما می‌‌پرسیم مگر نمی‌‌شد مطبوعات اصلاح طلب توسط شاکیان همیشگی‌ و طی‌ روند قانونی‌ بسته شوند؟ چه شد که ۱۲ روزنامه در یک روز بطور فله ای توقیف شد؟ نتیجه پرونده قتل‌های زنجیره‌ای و کوی دانشگاه در چارچوب قانونی‌ چه بود؟ بالاخره آن ریش تراش کذایی پیدا شد؟ چرا در حکومت عدل علی‌ پس از ۱۰ سال از شکایت آقای تاجزاده از آقای جنتی هیچ اقدامی صورت نگرفت، جز اینکه شاکی‌ یک ماه است در انفرادی بسر می‌‌برد و متهم کماکان بی‌ هیچ واهمه‌ای مشغول اتهام زنیست. آیا اینکه پدر ما و فرزندان خدوم این ملت بیش از یک ماه است که در سلول انفرادی بسر میبرند قانونیست؟ آیا اینکه نمیگذارند حتی یک دقیقه با خانواده‌شان مکالمه تلفنی داشته باشند قانونیست؟ اینکه اجازه نمی‌‌دهند قرص‌هایی‌ را که آقای نبوی پس از عمل جراحی قلب باید به طور مرتب استفاده کنند را به ایشان برسانیم قانونی‌ و طبق اصول اسلامیست؟ البته از جماعتی که ایشان را ۴ سال پیش و تنها چند ماه پس از جراحی قلب باز در قم به قصد کشت کتک زدند انتظار دیگری نیست. این ناجوانمردان از سعید حجاریان، این جانباز اصلاحات چه می‌‌خواهند؟ البته که در قاموس اینان امثال حجاریان بر هم زننده امنیت ملی‌ و امثال سعید عسگر تثبیت کننده امنیت ملی‌ هستند. و شاهدیم که چگونه سعید عسگر‌ها را رها کرده اند تا نداها و سهراب‌ها را قربانی قدرت نا مشروع خود کنند.
عجبا که در این روزگار غریب شعار «مرگ بر روسیه»و «مرگ بر چین» نیز در رسانه به اصطلاح ملی‌ سانسور می‌‌شود. تا جایی‌ که ما به خاطر داریم شعار مرگ بر شوروی از شعر‌های ثابت زمان امام بود. آیا مشکل ما در آن زمان با اقمار شوروی سابق بود یا با هسته اصلی‌ آن، یعنی‌ روسیه غاصب جنایتکار که عظیمترین تجاوزات را در طول تاریخ به تمامیت ارضی کشور ما کرده و می‌کند؟ چه شد که شعار «نه شرقی‌، نه غربی» تبدیل به سیاست نگاه به شرق یا به بیان صریح تر باج دادن به شرق شد؟
جناب آقای موسوی! ما به نوبه خود از شما و عزیزانمان آقایان خاتمی و کروبی میخواهیم که لحظه‌ای برای احقاق حقوق ملت و احیای خط راستین امام و انقلاب دست از مبارزه بر ندارید. نکند لحظه‌ای به خاطر نگرانی از وضعیت پدر ما و سایر زندانیان در پیگیری مطالبات مردم تردید به خود راه دهید. این جماعت نه دین دارند و نه آزاده اند. بی‌ تردید شهادت پدران و برادران ما در راه نیل به استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بسیار گواراست. آنچه تلخ و غیر قابل تحمل است نهادینه شدن استبداد در کشور، پایمال شدن خون شهدای انقلاب، دفاع مقدس و جنبش سبز و بلا موضوع شدن رای مردم است.
ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین
با ارادت بسیار
یاسر و میثم نبوی
۳۰ تیر ۱۳۸۸

برادر زهرا رهنورد همچنان در بازداشت است

بازداشت شاپور کاظمی برادر خانم رهنورد (زهره کاظمی) روز دوشنبه در تازه‌ترین دیدار موسوی و همسرش با برخی از خانواده‌های بازداشت‌شدگان رویدادهای اخیر افشا شد.
خبر بازداشت برادر زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی در اعتراض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد در شرایطی منتشر شده است که از آن زمان تاکنون بیش از یک ماه می‌گذرد.
بازداشت شاپور کاظمی برادر خانم رهنورد (زهره کاظمی) روز دوشنبه در تازه‌ترین دیدار موسوی و همسرش با برخی از خانواده‌های بازداشت‌شدگان رویدادهای اخیر افشا شد.
خانم رهنورد در این دیدار برای آرامش دادن به مادران و همسران خانواده‌های بازداشت شدگان، از بازداشت برادرش خبر داد و گفت که او به‌خوبی رنج خانواده‌های بازداشت شدگان را می‌فهمد.
سایت «موج سبز آزادی» گزارش داد خانواده موسوی خبر بازداشت شاپور کاظمی را منتشر نکردند تا مبادا تلقی شخصی از موضع‌گیری‌های موسوی به نفع بازداشت‌شدگان پیش بیاید یا کسی از خانواده دیگر بازداشت شدگان فکر کند که موسوی بیش از دیگران به فکر نزدیکان خود است.
موسوی و خانم رهنورد با خانواده‌های بازداشت شدگان و خانواده برخی افراد کشته شده در جریان روزهای پس از انتخابات چند دیدار داشته‌اند اما در دیدارهای قبلی خبر بازداشت شاپور کاظمی را اعلام نکرده بودند.
خبر بازداشت آقای کاظمی در شرایطی منتشر شده است که هم‌زمان اخبار تائید نشده‌ای از آمار بازداشت شدگان و کشته‌شدگان روزهای پس از انتخابات اعلام شده است.
به دلیل شرایط امنیتی و جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات توسط دولت، امکان ارائه فهرست و آماری درست از جان باختگان و بازداشت شدگان اخیر وجود ندارد.
منابع دولتی اعلام کرده بودند که 20 شهروند و هشت نیروی بسیج در ناآرامی‌های پس از انتخابات جان باختند.
این در شرایطی است که منابع غیردولتی آمار جان باختگان درگیری‌های پس از انتخابات را بیش از 200 نفر اعلام کردند.
منبع: وبسایت مردمک

۱۳۸۸ تیر ۲۹, دوشنبه

کروبی: ما زنده ایم و به راهمان ادامه می دهیم

مردم بسیار آرام، ساکت و منطقی راهپیمایی میلیونی برگزار کردند ولی متاسفانه مانع این حرکت و تظاهرات آرام مردم شدند و شما شاهد آن بودید که چه غوغایی در تهران و شهرستان ها برپا شد و با سپر ، کلاهخود، باتوم، گاز اشک آور و گلوله به مردم حمله کردند. اما پس از روی دادن این حوادث اتفاق جالبی روی داد، آن هم اینکه همین افرادی که بر روی مردم گلوله گشودند اینک می گویند ما مردم را نکشتیم و افراد دیگر این کار را انجام دادند و این دیگر داستان عجیبی دارد.

مهدی کروبی با انتقاد از فضایی که پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم شکل گرفته است گفت: "من به عنوان عضو این نظام از دروغ های واضح و نسنجیده ای که گفته می شود شرمنده ام."
به گزارش سایت سحام نیوز، دبیر کل حزب اعتماد ملی در مراسمی که به مناسبت عید مبعث رسول اکرم و برای تقدیر از تلاش های حامیان انتخاباتی اش برگزار شد با اشاره به حوادث انتخابت ریاست جمهوری دهم که البته آنها را اقداماتی فراقانونی خواند گفت: "به دنبال انتخاباتی که برگزار شد متاسفانه حوادثی روی داد که البته گزارش های آن در رسانه های داخلی و خارجی منعکس شد، حوادثی که برای ما تازگی دارد و بسیار عجیب و غریب و غیره منتظره بود." وی با ابراز تاسف از برخوردهایی که با اعتراضات آرام مردم صورت گرفت تاکید کرد: "پس از انتخابات مردم درخواستی قانونی داشتند و تنها خواسته شان این بود که می گفتند "رأی ما چه شده است" مردم بسیار آرام، ساکت و منطقی راهپیمایی میلیونی برگزار کردند ولی متاسفانه مانع این حرکت و تظاهرات آرام مردم شدند و شما شاهد آن بودید که چه غوغایی در تهران و شهرستان ها برپا شد و با سپر ، کلاهخود، باتوم، گاز اشک آور و گلوله به مردم حمله کردند. اما پس از روی دادن این حوادث اتفاق جالبی روی داد، آن هم اینکه همین افرادی که بر روی مردم گلوله گشودند اینک می گویند ما مردم را نکشتیم و افراد دیگر این کار را انجام دادند و این دیگر داستان عجیبی دارد.
وی با تاکید بر اینکه اینک در عصر ارتباطات زندگی می کنیم تصریح کرد: "مردم خود شاهد آن بودند که نیروی مسلح چگونه با مردم برخورد می کردند و حتی زنان را به داخل جوی ها پرتاب می کردند و با توجه به اینکه در عصر ارتباطات هستیم این اتفاقات در تمام دنیا منعکس شد که باید گفت متاسفانه آبروی امام (ره) که بنیان گذار جمهوری اسلالمی بود و نظام اسلامی ایان را مخدوش کرد. "
کروبی خطاب به عاملان چنین حوادثی گفت: "آیا کسانی که این کارها را انجام می دهند نمی دانند که در کجا زندگی می کنند، و یا اینکه فراموش کرده اند اینک عصر ارتباطات است."
مهدی کروبی سپس برای تبیین شرایطی که اینکه در آن به سر می بریم به شرح اتفاقی که روز جمعه در حاشیه نماز جمعه روی داد پرداخت و افزود: "روز جمعه من حدود ساعت 12 به روزنامه اعتماد ملی رفتم و سپس از آنجا با ماشین به سمت نماز جمعه حرکت کردم ، وقتی جمعیت مرا دیدند به سمت من آمدند و من از ماشین پیاده نشده و به سمت دانشگاه حرکت کردم در همین حال مردم نیز پشت سر من حرکت می کردند. وقتی جلوتر رفتیم مشاهده کردم که یک طرف موتور سوارانی با اسلحه ایستاده اند و گاز اشک آور نیز در فضا پیچیده است وقتی نروم و من هم احتمال می دادم که اگر جلوتر بروم درگیری رخ می دهتد مانند اتفاقی که در مسجد قباد سالگرد شهید بهشتی روی داد و بنابراین به مردم علامت دادم که بروند و خودم هم با علامت نشان دادم که می خواهم برای ادای نماز جمعه بروم. بنابراین ماشینی آوردند تا به سمت دانشگاه بروم ، من نیز علی رغم آن که همیشه با ماشین وارد دانشگاه می شدم وقتی مقابل دانشگاه رسیدم پیاده شدم در آنجا دیگر کسی نبود جز نیروهای امنیتی منتسب به خودشان به محض انکه من از ماشین پیاده شدم شروع کردن به سردادن شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه و من با توجه به سوابقم از این شعاری که داده می شد تعحب کردم . در آن زمان فردی آنجا نبود ولی همه مشاهده کردید که عکس‌های مختلی از این صحنه که به سمت من حمله کردند و عمامه‌ام را انداخته اند منتشر شده است . پس چگونه اینها می خواهند برخوردهای که با مردم صورت گرفته را کتمان کنند و یا به گردن دیگری بیاندازند . چرا که همه این اتفاقات مقابل چشم مردم صورت گرفته است .
مهدی کروبی تاکید کرد: مقابل چشم مردم جوانان را کشته اند و اینک می گویند ما اصلاً اسلحه ای دراختیار نداشته ایم من به عنوان عضو این نظام از این دروغ های واضح و نسنجیده شرمنده هستم. " وی تاکید کرد : " اکنون ان قدر به مردم دروغ گفته شده است که هر شایعه ای را مردم باور می کنند و این برای من یادآرو دوران مبارزه ام قبل از پیروزی انقلاب اسلامی است . در زمانی که ماجرای حمله به مدرسه فیضیه در قم رخ داد می‌گفتند که بسیاری از روحانیون را به دریاچه نمک انداخته اند و یا پس از حادثه 15 خرداد ٤٢ گفته می شد که نزدیک به 15 هزار نفر به شهادت رسیده اند . این دروغ‌ها که گفته می شد و اصل ماجرا را تکذیب می کردند و موجب می شد که این شایعات در ذهن مردم پذیرفته شود . اکنون نیز به نظر می رسد که همان ماجرا‌ها در حال تکرار شدن است و این قدر به مردم دروغ گفته می شود که دیگر نمی توان هیچ حرفی را باور کرد مردم نیز شایعات را باور می کنند و هر آماری که ارایه شود را می پذیرند .
وی خطاب به مسئولان امنیتی و انتظامی گفت: اگر شما معتقدید که این اعمال از سوی نیروهای منتسب به شما نبوده پس چرا تاکنون کسی را معرفی نکرده اید؛ آخر این چه کاری است که می گویند عده ای با اسلحه‌های آمریکا،انگلیس و اسرائیل کشته شده اند. البته شاید هم در داخل کسی بوده که تیراندازی کرده ولی شما باید با مدرک و سند این حرف ها را ثابت کنید.
کروبی با اشاره به نامه نگاری‌های برخی از مسئولان به امام زمان گفت: ابتدا آقایان می گویند که این افراد توسط نیروهای ما کشته نشده اند و آنگاه به امام زمان نامه می نوسیند و می گویند که دست ما خالی بوده و هم شهید داده‌ایم و هم مظلومیم و هم ستم کشیده ایم و این دیگر جای بسی تعجب است .

وی نسبت به بی توجهی به اصول دینی و مسئله اعتقاد به امام زمان و انتظار گفت : " متاسفانه امروز شرایط به گونه ای شده است که درباره امام زمان این گونه صبحت می شود و آن قدر این مسئله فاجعه‌آمیز است که حتی نمی توان جلوی آن را گرفت . وی با اشاره به خاطره ای از امام خمینی (ره) گفت‌: به خاطر دارم در زمان جنگ تحمیلی هنگامی که حضرت امام شنید که برخی از رزمندگان در جبهه ها اینگونه درباره امام زمان صحبت می‌کنند و عده ای هستند که می گویند با امام زمان صحبت کرده و یا خواب او را دیده اند، سریع خواستار پیگری موضوع شده و گفتند که افرادی که این ادعا ها را مطرح می کنند بازداشت کنید و چنین برخوردی از سوی حضرت امام موجب شد تا ان ماجرا دیگر تکرار نشود . ولی امروز فضا به گونه ای است که هر روز یک فردی چنین ادعاهایی را مطرح می کند .
وی افزود‌: ما به عنوان شیعه اثنی اعشری معتقدیم که امام زمان (عج) در غیبت هستند و امام زنده می باشند و در انتظار فرج ایشان هستیم ولی آیا اینگونه صحبت کردن با ایشان درست است؟ آیا باید به آقا هم دروغ گفت؟ خوب می توانستید در نامه به ایشان بگویید که این افراد یک عده آشوبگر بوده‌اند که می خواستند آشوب کنند که با انها برخورد کردیم ولی چرا دروغ گفتید؟

مهدی کروبی ابراز تاسف کرد از اینکه پس از گذشت 30 سال از پیروزی جمهوری اسلامی ایران تلاش‌های دوستانش با انجام اقدامات فراقانونی بی ثمر مانده است . ولی وی حامیانش را به امید و حرکت در مسیر هدف تعیین شده دعوت کرد و گفت : " هرچند که در عرصه این انتخابات اتفاق تلخ و غم انگیزی روی داد ولی یادتان باشد که تفکر ازتجاعی که اکنون وجود دارد به دنبال این است که ما را در این وضع نگه دارد ولی ما باید با هوشیاری و امیدواری حرکت کرده و اهدافی را که بدان اعتقاد داریم فراموش نکنیم .
کروبی همچنین با تبیین اهداف برگزاری این مراسم گفت : اکنون که تنش‌ها میان نامزدها و داوطلبان کاهش پیدا کرده است من به این فکر افتادم که یک نشستی را با دوستانی داشته باشم که در ایام انتخابات از بنده حمایت کرده‌اند و از آنان تقدیر و تجلیل کنم و از سوی دیگر می خواستم، این مراسم برگزار شود تا دیگران هم بدانند که ما زنده هستیم و به راهی که انتخاب کرده ایم ادامه می دهیم . کسانی که می خواهند ما را به حاشیه برانند باید بدانند که فراز و نشیب ها ، بی مهری‌ها و تقلب‌ها هیچ کدام در روحیه ما اثر ندارد .
وی افزود : من از 48 سال پیش وارد عرصه مبارزاتی شده‌ام و به یاری خدا به راهم ادامه می دهم . " کروبی خواستار حفظ ارتباط با کسانی شد که در عرصه انتخابات به حمایت از او پرداخته اند و گفت : " دوستانی که در انتخابات همراه من بوده اند دو دسته هستند یک عده د وستانی هستند که از دوستان حزبی من می باشند و نسبت به یکدیگر به مانند یک خانواده هستیم و عده ای دیگر دوستان غیر حزبی‌ام هستند که نسبت به بنده محبت دارند و در این مسابقه با من همراه بودند و بنده نیز علاقه مند هستم که این ارتباط محفوظ بماند البته این ارتباط سیاسی نیست بلکه یک ارتباط عاطفی و فکری می باشد . بنابراین پیشنهاد می کنم که رابطینی از میان این دوستان انتخاب شوند که همواره با من در ارتباط باشند . " مهدی کروبی در پایان گفت : " هرگز ناامید نباشید و درراهی که انتخاب کرده اید ثابت قدم باشید . "
همچنین مهدی کروبی به تعدادی دیگر از حامیانش اشاره کرد که متاسفانه امروز در زندان به سر می برند و ابراز امیدواری کرد که هرچه سریعتر انها آزاد شوند .
گفتنی است در این مراسم علاوه بر حامیان غیر حزبی و حزبی مهدی کروبی برخی از خانواده های بازداشت شدگان حوادث اخیر نیز حضور داشتند. این مراسم قرار بود که در تالار سنتی عیقیق برگزار شود که به علت عدم ارائه مجوز از سوی فرمانداری تهران در دفتر امام جمارانی برگزار شد .